|
|
نوشته شده در چهار شنبه 4 خرداد 1390
بازدید : 869
نویسنده : پرویز طهماسبی
|
|
این وب را به دوستان خود معرفی نمائید .
کپی برداری با ذکر منبع و 1 صلوات بلامانع می باشد
خروس گردو دزد
یک شب خروسی خواست برود خانه قاضی گردو بدزدد ، در بین راه به یک گرگی رسید . گرگ پرسید :« رفیق کجامی روی ؟» گفت :« می روم منزل قاضی گردو بدزدم .» گفت :« من هم بیایم ؟» گفت :« بیا.» با هم حرکت کردند رسیدند به یک سگ . سگ پرسید :« کجا؟» گفتند :« می رویم خانه قاضی گردو بدزدیم .» سگ گفت :« من هم بیایم ؟» گفتند :« توهم بیا.» باز رسیدند به یک کلاغ پرسید :« بچه ها کجا؟» گفتند :« می رویم خانه قاضی گردو دزدی » گفت :« من هم بیایم؟» گفتند توهم بیا.» باز رسیدند به یک مار.
:: موضوعات مرتبط:
داستانهای کهن پارسی ,
,
:: برچسبها:
داستانهی ,
کوتاه ,
خروس گردو دزد ,
خروس ,
گردو ,
دذد ,
مار ,
سگ ,
عقرب ,
گرگ ,
خواست ,
قوطی کبریت ,
رختخواب ,
بالاخانه ,
دوید ,
نوشته شده در چهار شنبه 4 خرداد 1390
بازدید : 430
نویسنده : پرویز طهماسبی
|
|
نقشه شکست خورده
آن روز صبح یک دسته صورتحساب تازه رسیده بود . نامه شرکت بیمه ، از لغو شدن قرارداد هایشان خبر می داد.
زن آه کشید و با نگرانی از جا برخاست تا شوهرش را در جریان بگذارد.
:: موضوعات مرتبط:
داستانهای کوتاه ,
,
:: برچسبها:
داستان ,
کوتاه ,
هم ولایتی ,
سلام ,
حکایتها ,
نقشه ,
شکست ,
خورده ,
نقشه شکست خورده ,
,
نوشته شده در یک شنبه 1 خرداد 1390
بازدید : 446
نویسنده : پرویز طهماسبی
|
|
فرار از زندگی
روزی شاگردی به استاد خویش گفت:استاد می خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان ها را به من بیاموزی؟استاد گفت: واقعا می خواهی آن را فرا گیری؟شاگرد گفت:بله با کمال میل.استاد گفت:پس آماده شو با هم به جایی برویم.شاگرد قبول کرد.استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند،برد.استاد گفت:....
:: موضوعات مرتبط:
داستانهای کوتاه ,
,
:: برچسبها:
داستانهای ,
کوتاه ,
فرار از زندگی ,
تلاش ,
خلاصه ,
هیچگاه ,
انجام ,
مهم ,
کودک ,
بازی ,
,
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 33 صفحه بعد
|
|
|